به مناسبت اولین موی سفیدم

27 08 2011

سلام پس از روزها و ماه ها

ننه پير شدم رفت ..يعني پيرم کردن! والا به خدا! پارسال اين موقع فکرشم نمي کردم که اين مسير سرنوشتم باشه! بعد از چهار سال درس خوندن ،برم و از اول شروع کنم دانشگاهو :)) اما ميدونين خوبيش چيه؟؟ خوبيش اينه که تصميم نگرفتم از اولِ اول شروع کنم.. آخه اون موقع تنها مقطع تحصيلي که مي تونستم با يه پسر سر کلاس بشينم رو هم از دست ميدادم..والا! ديگه خدا رو شکر بين بچه هاي هيچ رابطه ي بيــــبي صورت نمي گيره..خيالم راحت شد! خيال امت مسلمان و غيور ايران زمين هم همين طور! اصلا من خودم بچه که بودم همش سر کلاساي مهدکودک پي پسر بازي بودم.. الان نادمم البته ،اما ديگه کار از کار گذشته و تبديل به اين هيولا شدم ( ناگفته نماند که اون موقع ها لاغر بودم قابليت اينکه خوش تيپ و خوشگل باشمُ ، داشتم بعدها به دلايل شکست هاي متوالي عشقي مهدکودک دچار افسردگي شدم و هي چاق و چاق تر شدم) حالا الان که تفکيک جنسيتي در تمام مراحل تحصيلي برقراره کي ناراضيه؟ ؟ بعله! دشمن! دشمن بزرگ ما استعمار پير و آمريکاي جهانخواااااار (يوهاهاهاها,اسمايلي برونکا) حرف استکبار پير شد ياد نوع دوستي و انسان دوستي برادران زحمت!!! کشمون افتادم! واقعا شما,بله شما دوست عزيز که داري اينو مي خوني ,چطور انقدر راحت نشستي و وبلاگ مي خوني و گشتي در دنياي اينترنت ميزني وقتي که اين همه کشتار در کشور انگليس انجام ميشه و پليساشون مردم رو با وانت زير مي کنن، و هي بهشون نوشابه ميدن، و مردمو با تفنگ مي کشن!! اصلا آب خوش از گلوت پايين ميره؟ ؟؟ خجالت داره!والا! کمی به خودت بیا! و آفرین بگو به مردم شهید پرور انگلیس و تف تو ذات مردم فتنه گر سوریه!

پ.ن: واقعا خودمو کنترل کردما! وگرنه يه چهار پنج صفحه اي کار داشتم باهاتون :))

پ.ن٢: شنيدم مجازات مرداي روزه خوار اينه که بايد قبر بکنن! راسته؟؟ اونوقت خانوما چي؟؟ برن تو قبر؟؟ که خيال مسلمين راحت شه که بزرگترين عامل ارتداد و فريب خوردگي مومنان تو قبره؟؟؟

پ.ن3: الان این پستم رو دیدم..خوشحالم که حداقل اولین آرزوم برآورده شده  🙂





ﺳﺎﻝ ﻫﺎﯼ ﺩﻭﺭ ﺍﺯ خانه

20 06 2011

ﻣﺪﺕ ﻫﺎﺳﺖ ﮐﻪ ﭼﯿﺰﯼ ﻧﻨﻮﺷﺘﻢ
ﯾﻌﻨﯽ ﻧﻮﺷﺘﻢ ﺍﻣﺎ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﻫﯿﺘﻠﺮ ﺑﻪ ﻭﺭﺩﭘﺮﺱ ﯾﻪ ﮔﺎﺯﯼ ﺯﺩﻩ ﻧﻤﯽ ﺗﻮﻧﻢ ﻭﺍﺭﺩﺵ ﺑﺸﻢ
ﺍﻣﺎ ﺍﻣﺸﺐ، ﺷﺐ ﺍﻣﺘﺤﺎﻧﻤﻪ..ﻭ ﻣﻦ ﺩﺳﺘﺮﺳﯽ ﺑﻪ ﺍﯾﻨﺘﺮﻧﺖ ﺁﺯﺍﺩ ﺩﺍﺭﻡ
ﻭﺍﮊﻩ ﯼ ﻏﺮﯾﺒﯿﻪ ،ﻣﯽ‌ﺩﻭﻧﻢ ﻣﯽ‌ﺩﻭﻧﻢ
ﺩﻭ ﺭﻭﺯﻩ ﻏﺬﺍ ﻫﻢ ﮐﻪ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻡ ﺑﺨﻮﺭﻡ ﯾﺎﺩ ﺩﻭﺍﺯﺩﻩ ﻧﻔﺮ ﺍﺯ ﺁﺩﻣﺎﯼ ﺑﺎﻣﺮﺍﻡ ﻭ ﺑﺎ ﺟﻨﻢ ﺭﻭﺯﮔﺎﺭ ﻣﯿﻔﺘﻢ ﮐﻪ ﺍﻋﺘﺼﺎﺏ ﻏﺬﺍ ﮐﺮﺩﻥ
ﺍﻭﻧﻮﻗﺖ ﻣﺎ ﭼﻪ ﻣﯽ ﮐﻨﯿﻢ ؟ ﺍﯾﻦ ﻫﻤﻪ ﺭﻭ ﮐﺸﺘﻦ، ﺯﻧﺪﺍﻧﯽ ﮐﺮﺩﻥ،ﺣﺼﺮ ﺧﻮﻧﮕﯽ ﮐﺮﺩﻥ ،ﺍﻋﺪﺍﻡ ﮐﺮﺩﻥ ﻣﺎ ﭼﻪ ﮐﺮﺩﯾﻢ ؟؟؟؟

ﺍﮔﻪ ﻏﻠﻂ ﻭﯾﺮﺍﯾﺸﯽ ﻭ ﻧﮕﺎﺭﺷﯽ ﺩﺍﺭﻡ ﺑﺒﺨﺸﯿﻦ ﭼﻮﻥ ﺑﺎ ﻣﻮﺑﺎﯾﻠﻢ ﺩﺍﺭﻡ ﻣﯽ ﻧﻮﯾﺴﻢ 🙂

ﭖ.ﻥ: ﭼﻘﺪﺭ ﺩﻟﻢ ﺑﺮﺍﯼ ﻧﻮﺷﺘﻦ ﺍﯾﻨﺠﺎ ﺗﻨﮓ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﻭﻭﺩ





رعنا گُله رعنا، گل سنبله رعنا

31 08 2010
سلام رفقا
حال و احوال؟
یه ضرب المثل قدیمی هست که میگه…نه ..نه! ضرب المثل قابل استفاده در دولت و مثبت هیجده نیست بابا! ضرب المثل رو به بنده میگه: پارسال دوست امسال آشنا :دی
چندی پیش آلبوم « همه ی اقوام من » از گروه رستاک رو خریدم !که البته لازمه بگم حتمن بخرینش!بسیار بسیار عالیه!حرف نداره! اصلا به آدم روحیه میده ،آدمو شاد می کنه در حد بی ام دبیلیو :دی
توی آلبوم آهنگی داره به نام «رعنا» یه آهنگ گیلکیه! که البته توی خود وی سی دی قسمتی به نام روایت داستان رعنا داره.. رعنا یه دختر گیل بود ( یا همون گیل لاکو :))  ) که عیاری به نام «کرد آقا جان» عاشقش میشه و میدزدتش! حالا در مزمت و نکوهش کار کردآقاجان چه بگویم؟؟ زشت بوده دیگه کارش!
اونوقت این شاعر بدبخت هم مثل اینکه رعنا رو دوست داشته ، و براش یه شعری گفته! اینجاست که به قول بچه های نت : رعنا هم نشدیم یکی واسمون شعر بگه  :))) مملکته داریم؟
کردآقاجان که زمان رضا خان زندگی میکرده ، همون طوری که گفتم عیار بوده و از ثروتمندا میدزدیده و میداده به فقیرا .. همیشه هم اربابا و ثروتمندا منتظر شکارش بودن ، که البته با یارهای زیادی که کردآقاجان داشته کار سختی بوده دیگه! بالاخره یه روز نزدیکی روستایی توی کوه های گیلان به نام کلرود مورد اصابت گلوله قرار میگیره ..یه کم دیگه میجنگه تا اینکه بالاخره از بالای کوه میفته کنار رودخونه و میمیره و دار فانی رو بدرود میگه!
رعنا هم نمیدونم بعدش میره با این عاشق شاعرش ازدواج کنه یا نه! خبری ازش در دست نیست :دی
این پست هیچ نتیجه ی سیا سفیدی نداشت.. فقط عرق گیلکم گل کرد و به خاطر این ترانه زیبا که توی آلبوم گروه رستاک بود نوشتمش
پ.ن: این جا جاییه که میگن کردآقاجان افتادو مرد
نزدیک روستای کلرود
اینم بگم و برم! پاره ای از شعر که توی این آهنگ نیست میگه:
رعنا جوان مشتی بو رعنا
روغن بوخورده کشتی بو رعنا
این بیت نشون دهنده ی اینه که معیارها برای عاشق شدن عوض شده ها! رعنا جان انقده روغن گوسفندی واین حرفا خورده بود ،قد کشتی شده بود ..اما با این حال این همه هم کشته مرده داشته! :دی
موندم کردآقاجان چه جوری یه نفر با هیبت رعنا رو دزدیدده بوده؟؟؟؟؟
خیلی بعدتر نوشت:
اینم متن و ترجمه شعر رعنا…

رعنا تی تومان گِله کِشه ،رعنا

تی غصه آخر مَره کوشه ،رعنا

دیل دَبَسی کُردآجانه،رعنا

حنا بَنَی تی دَستانه،رعنا

آی رو سیا ،رعنا !برگرد بیا رعنای

رعنای می شِی رعنا، سیاه کیشمیشه رعنا

آخه پارسال بوشوی امسال نِمَی ،رعنا

تی بوشو راه واش دَر بِمَی، رعنا

تی لِنگانِ خاش در بِمَی ،رعنا

آی رو سیا ،رعنا !برگرد بیا رعنای

رعنای می شِی رعنا، سیاه کیشمیشه رعنا

امسالِ سالِ چاییه ،رعنا

تی پِِر ،مِه داییه ،رعنا

جان من بوگو، مرگ من بگو رعنا

رعنای گُله رعنای! گل سنبله رعنای

رعنای بوشو تا لنگرود رعنای، خیاط بِدِی هیشکی نُدوت ،رعنای

خیاط وَچَی تَر کُت بُدوت ،رعنا

و ترجمه اش:

رعنا، دامنت رو زمین می کشه،رعنا!

غصه ات آخرش منو میکشه،رعنا!

به کردآقا جان دل بستی ،رعنا!

دستاتو حنا گذاشتی ،رعنا!

آی روسیاه،رعنا! برگرد بیا ،رعنا!

رعنا مال منه! کشمشِ سیاهه رعنا!

آخه راهی رو که پارسال رفته بودی هنوز برنگشتی

راهی رو که رفته بودی علف در اومده توش( لازم به ذکره که انقده دیر کرده بود که علف سبزشده بود :دی)

استخونای پات زده بیرون (اینجا داره خشن میشه )

امسال، سال چاییه ،رعنا!

پدرت ،دایی منه!

جان من بگو رعنا، مرگ من بگو رعنا! ( البته میدونم اینجا به نظرتونچیزی کمه، دلیلشم اینه که اصلشش اینه: جان من بگومرگ من بگو، رعنا، دیشب کی بغلت خوابیده بود …خدا مرگم بده ننه!!)

رعنا تا لنگرود رفتی ،اما هیچ خیاطی برات چیزی ندوخت!

اما پسرک خیاط واست کت دوخت ( شاعر ذکر نمی کنه چرا از بین خیاطا فقط پسرک خیاط تقبل زحمت کرده)





چگونه گناه کبیره مرتکب شویم

28 07 2010

راستش مدتیه به پوچی رسیدم! می خوام بیخیال همه چیز شم! پارسال بعد اتفاقات مربوطه و مبسوطه و .. بیخیال فوق لیسانسم شدم و افتادم یه گوشه! کارمو هم همچنین! الان دیگه به این نتیجه رسیدم که بیخیال زندگی شم  و خلاص!

دنبال یه راهی می گردم که دردش کم باشه! میدونین قرص خوردن ریسکش بالاست! از اونجایی که بنده نسبت نزدیکی با تقی بدشانسه دارم حتمن یکی پیدام میکنه،تندی منو میبره بیمارستان لقمان، اونجا یه گالون روغن کرچک باید بخورم و بعدشم برگردم خونه و در تمام این مراحل  هم ،همه به جونم غر می زنن! این رد میشه!

پرش با مغز از ساختمون هم خیلی خوب نیست، اگه یه وقت وسطای طبقه چهار و پنج منصرف شدم چه خاکی بریزم تو سرم! دیگه غلط کردم و .. خوردم و این حرفا فایده ای هم نداره، با ناراحتی و ندامت مردن رو دوست ندارم!

یه روش خوبی چندی پیش پیدا کردم که حرف نداره! تو جیک ثانیه میمیری بدون درد و این حرفا! روشم اینه که یه موشک آماده پرواز پیدا میکنم، بعد میرم زیر اون موتورش وامیستم (دقیقن همون جایی که تو عکس یه عالمه دود سفید داره)روشن که شد در عرض نانو ثانیه پودرمم باد برده! خب خب خودم میدونم عیب این روش اینه که یه کم پیدا کردن موشکی که به خواد بره فضا و بذارن من برم زیر موتورش واستم سخته! واسه همینم الان اینجام!

اما خبر خوب اینه که بالاخره راهشو پیدا کردم، یه کم زمانبره اما جواب میده و کم هزینه است، تازه دستورعمل پزشکی هم داره! و در ضمن به کم کردن وزنمم کمک میکنه، بالاخره باید تو قبر جا شم دیگه، تو این قیمت های کمرشکن نمی تونم از والدینم انتظار خرید دو تا قبر اونم بغل هم داشته باشم که واسه من تیغه وسطشو بردارن دو تا یکیش کنن که! روشم خیلی خیلی ساده است:

روزی شونزده هفده لیوان آب تناول می کنم، از شیر آشپزخونه!

هم سلامت می مونم، پوستم جوان و شاداب میشه، با آب درمانی سموم بدنم دفع میشه، لاغر میشم و از همه مهمتر می میرم! به همین راحتی به همین خوشمزگی!

پ.ن: سرچ کردم missile ببینین چی اومد: این دومین عکس بود : اینجا کیلیک کنین لطفن :دی

مهم: خانوم ها لطفن  ۶ شرط ضمن عقد برای زنان این گوش(جلب مخفی های وب) رو مطالعه بفرمایید!

با تشکر

من من کله گنده





آسفالت غلطک کن

28 06 2010

عرضم به حضور انورتون که حالتون خوبه؟؟ زندگی بر وفق مراد.. نه ببخشید بر وفق مراد زندگی می کنید؟ خوش میگذره؟نه؟ عادیه عزیزِ دلِ برادر!

بنده امروز خدمت رسیده ام که بگم: خب آدم نباید که همیشه از ماشین شخصی خودش استفاده کنه..مثلن برای اینکه به جاهایی که جای پارک پیدا نمیشه یا جاهایی که در طرح ترافیک قرار دارند بره، باید از وسایل نقلیه عمومی استفاده کنه!بله!وسایل نقلیه عمومی! واقعن ایرادش چیه؟ شما میرین در نزدیک ترین ایستگاه اتوبوس منتطر می مونین!البته قبل از عمل بسیار ارزشمند انتظار که بسیار به آن توصیه شده است ، باید مسافتی معادل با ،از اینجا تا آفریقا ،را روی آسفالت های داغ خیابان طی کنید. خب رسیدین دیگه!اتوبوس تشریف فرما میشن!خیلی هم طول نکشیده شما تو این مدت فقط تونستین یه رایتینگ زبان بنویسین و یه یونین از ورک بوکتون رو حل کنین…

اتوبوس نگو بلا بود!دشمن جون ما بگو! اتوبوس چسه بگو کنسرو لوبیا! داخل که شدی یه مقادیری از تمامی عطرهای روز دنیا روتست می کنی!بله دوست عزیز تستر همه عطرها در اتوبوس وجود داره و برای شما دوست عزیز رایگان می باشد! کمی هم آرنج تناول می کنین!! پایتان لخَد می شود ،اما در انتها در لژ اتوبوس جا گیر میاد! وقتی نشستین اولش خیلی خوبه اما بعد از 1 دقیقه احساس می کنیم دارین ته دیگ میشین! اما چاره ای نیست.. ته دیگ بهتر از واریسه!

خب بالاخره رسیدین!می تونین پیاده بشین! یه کمی درب و داغون شدین اما دیدین که استفاده از وسایل نقلیه عمومی خیلی خوبه! حداقل یه مزیتی داره: لازم نیست مثل وقتی که پشت فرمون می شینین یه دستتون به دنده و فرمون باشه یه دستتون به قفل فرمون!! و هی هی حرص بخورین..

من خودم یه کشف جدیدی کردم،تنهایی..میخوام به جای این قراضه جانم برم یک عدد آسفالت غلطک کن بخرم و باهاش ویراژ بدم و هر کسی رو که راهنما نزد ،از روش با آسفالت غلطک کنِ عزیزم رد شم! هم می خندم کلی هم حرص راهنما نمی خورمفهم در سالم سازی شهر از دست راهنما نزن ها کمک کردم.ها؟

در هر صورت اگر دیدن در سطح شهر یک خانم با شخصیت پشت یک آسفالت غلطک کن با ابعاد خودش نشسته و داره از روی 99% ماشینا رد میشه بدونین اون منم ..و ایمان داشته باشین که سزای کسی که راهنما نمیزنه همینه!!





ابری

22 06 2010

خنده آدم ها برام از هر چیزی مهمتره! هر چی قشنگ تر بخنده من دچارترم!

بعد از اون دستهان! شخصیت آدما عین دستاشونه! باور کن!





تارزن

14 06 2010

قربانی: رضایت زنان به ازدواج مجدد مردان، بهتر از ترویج ازدواج موقت است

موسی قربانی نماینده مجلس می‌گوید زنان ایرانی اگر مانند زنان کشورهای عربی بتوانند ازدواج‌ مجدد را بپذیرند، بسیار بهتر از این است که مردان بخواهند ازدواج موقت داشته باشند.

آقای قربانی گفته که ازدواج موقت می‌تواند در جهت جلوگیری از فساد موثرعمل کند، اما یک نسخه یکنواخت و فراگیر نیست.

این نماینده روحانی مجلس افزوده که «در شرایط فعلی، اگر هر مردی بخواهد ازدواج مجدد داشته باشد، به آسانی می‌تواند این کار را انجام دهد. نه اینکه مجاز باشد بلکه توانایی‌اش را دارد.»

آقای قربانی اظهار داشته «در شرایطی که ضابطه‌ای در کشور در رابطه با ازدواج مجدد نداریم، مردها راحت‌تر به خواسته خود می‌رسند. پس باید تلاش کنیم ازدواج مجدد ضابطه‌مند شود.»

وی در عین حال گفته که «ما هرگز مردان را تشویق نمی‌کنیم که به سراغ ازدواج موقت بروند و معتقدیم که ازدواج موقت در جهت تحکیم بنیان خانواده نیست و این احتمال وجود دارد که ازدواج موقت به بنیان خانواده لطمه بزند.»

آقای قربانی در بخش دیگری از سخنان خود گفته که در عربستان کارمند زن وجود ندارد و اگر «فقط همین مساله را در ایران عملیاتی کنیم، بسیاری از مشکلات حل می‌شود.»

به گفته این نماینده مجلس «زن‌ها در خانه کار می‌کنند و می‌توانند در ازای کار خود از شوهرشان پول طلب کنند، اما این کار را نمی‌کنند.»

منبع: ایلنا و آفتاب

  1. مثل اینکه اینجا سیستم انتخاب بین بد وبدتر شده یه اصل!
  2. ای مرد ایرانی !ای خفن! ای بزرگوار!

خوب ساز می زنی؟یا خوب می رقصی؟ها؟؟؟

  1. عکس: ذات یک مرد ایرانی، هرچند خیلی خوش آب و رنگ باشد!

در راستای همین مطلب یه نصیحتی هم یادم اومد حالا که بالای منبر رفتم بگم:

خواهران من!دختراکانم! هیچ وقت در مورد پسری که پشت فرمونه و عینک آفتابی داره قضاوت نکنین!بذارین پیاده شده و عینکشو بر داره بعد ببینین چه تیکه ای نصیبتون شده 😆

تا لنگه کفشا به سمتم پرت نشده!… زت زیاد!

سپس نوشت: از روزی که خواستم اینو پابلیش کنم یا عکس آپلود نمی شد،یا گله فیل ها حمله کردن بهمون!

فکر می کنم عکس رو هم نمیشه دیدی 😦





دوره فشرده دامپزشکی

25 05 2010

صد درود

بنده امروز در دکه های روزنامه فروشی به مطلب جالب توجهی برخورد کردم:

دانشمندان ایرانی موفق به ساخت دستگاهی شده اند که از یک هفته ی قبل زمین جنبان را پیش بینی می کند!

البته طی تحقیقات بسیار پیشرفته و بسیار گسترده ی بنده ،آخرین اختراع در زمینه ی پیش بینی زمین جنبان ،وسیله ای بوده که تنها دقایقی قبل متوجه این رویداد فوق(!!)طبیعی(!!) می شده ،که البته مخترعش خدا بوده و اسمش حیوونه! بله!حیوانات موجودات پرارزشی هستند که قبل از وقوع از خوشان صدا و حرکت در می کنند! حتی برخی از حیوانات  شیر و پشم و چرم و گوشت به ما میدهند..برخی از حیوانات برای ما بار حمل می کنند اما خب این موجودات نازنین گاهی هم جفتک های بدی می زنند (بنده خودم شاهد بوده ام که جفتک های خیلی بدی می زنند )در هر صورت این اتفاق در صورتی میافتد که شما آزاری به حیوان خدا برسانید..وگرنه خودش که مرض ندارد و حیوان مفیدی است، خب بار می برد دیگه! برخی دیگر با وفاید و مراقب گله گوسپندان شماو خانه ی خوشگلتان هستند! و الی آخر!

آمّا! برخی از حیوانات فقط جفتک می اندازند و گاز می گیرند و پاچه گیری می نمایند و تمام مدت از خودشان صداهای بدی در می آوردند و هِچ خاصیتی ندارند و تنها آزارشان به خلق خدا می رسد.. خدا نسل این حیوانات را از روی کره خاکی بربدارد! بلند بگو: آمـــــین!

قصه کوتاه کنم :نتیجه گیری از خبر اول و باقی ماجرا را به عهده شما می گذارم دوستان خوب!تا دیداری دوباره شما خدانگهدار و اوقات خوش

توصیه تابستانی:  در مانتو فروشی ها وجب های بزرگ بردارید برای قد مانتو که سر و کارتان به چیزها نیفتد !!!





خدا بیامرزه

15 05 2010

درود فراوان بر دوستان عزیز

انقد دلم درد میکنه که نگوووو! درسته کلی گوجه سبز و آب انار محمد خوردم اما،از خنده دلم درد گرفته!  دوستان و یاران عزیز توجه شما را به تیتر جدید کتاب ادبیات بچه های گوگول موگول جلب می کنم:

«گامبالا ، سوآتمالا گرولانا»

قشنگه نه؟اصلن یه جلوه و زیبایی خاصی داره !نه؟؟ دلیلش فقط و فقط یک چیزه! اونم اینه تمدن چندین هزار  ساله ونزوئلا به ما افتخار داده که در تدوین کتاب های درسی بهمون کمک کنه! کارشناسان اهل فن در ایران و ونزوئلا تصمیم گرفتن که به جای زبان درپیت فارسی و تاریخ مُفتکیش از زبان و تاریخ پرطمطراق ونزوئلایی استفاده کنن! البته شایان ذکر می باشد که زبان بسیار زیبای عربی جای خودش را در کتاب های دانش آموزان خواهد داشت و اصلن جای نگرانی نیست..شما مراقب میزان آندرنالین خونتان باشید! به حول و قوه ی کارشناسان و دوستان زحمت کش طی چند سال آینده زبان و فرهنگ فارسی به تاریخ خواهد پیوست! ووای من چقد خوشبختم! همه چی عالیه!!

راستی کسی نشانی این طالب زاده رو نداره؟ من یه گپ کوچیکی می خواستم باهاش بزنم!!





زن

4 05 2010

سلام دوستان ! به همین لینک ها قناعت می کنم ،که حرف دل منو زدن ..چرا که اگه بخوام بنویسم مقاله ای میشه تندتر از مقاله شادی صدر! و قلم من کجا و قلم این دوستان کجا؟ ، قطعه هایی از هر لینک و خود لینک رو گذاشتم :

قلمرو مردانه-بلوط

البته که «برخی» از مردان ایرانی وجود دارند که بدون «متلک گفتن» و «ناامن کردن خیابان» برای زنان بالغ شده‌اند و در این جامعه زندگی کرده و می‌کنند، اما فارغ از این نکته، آیا هیچ مطلب دیگری از نوشته شادی دستگیرمان نمی‌شود؟ آیا الان اصلا می‌دانیم مشکل اصلی چیست و چرایی این قیاس از سوی یک «زن» کدام است؟

هرچند همان دفعه اولی که در این نوشته «مردان» مورد خطاب قرار می‌گیرند، مشخص شده که کدامین مردان مورد نظر نویسنده‌اند: «خود شما، آقایان! همه کسانی که اظهارات امام جمعه تهران را خلاف قواعد علمی ثابت‌شده در مورد علل وقوع زلزله دانسته‌اید و در یک بعد از ظهر مطبوع بهاری، چای را که مادراتان، زنتان، خواهرتان یا حتی دوست‌دخترتان جلویتان گذاشته، هورت کشیده‌اید و مفرح‌شده از صحبت‌های امام جمعه، زندگی و کارتان را ادامه داده‌اید بی آنکه حتی یک لحظه فکر کنید شما، خود شما نیز عضو همان باشگاهی هستید که امام‌جمعه تهران از بلندپایگان آن است.»…

نه. من قصد توهین ندارم. یک نوشته زده‌ام به دیوار اتاقم که انسان‌ها اول انسانند بعد «زن» یا «مرد»، اما یک وقت‌هایی مدل «اجتماعی شدن» ما حتی اندازه درد ما از یک پدیده اجتماعی را هم تعیین می‌کند. «بسیاری» از مردان ما، درد موجود در نوشته شادی را ندیدند و فقط درد «تعمیم داده شدن» را فهمیدند، همانطور که آن همراه «مرد» من هم نمی‌فهمید که کجای آن متلک‌های خنده‌دار، گریه‌دار است.

حقوق پایمال شده زن ایرانی نه شوخی برمی دارد نه روشنفکری

خشونت بر علیه زنان واقعیتی حتی فراتر از متلک است. سرهای دخترانی که در خوزستان و کردستان بریده می شود کماکان سرهای دختران ایرانی است. قانونی که حقوق زن ایرانی را کمتر از حقوق یک پناهنده عراقی در ایران می شمارد کماکان قانون رایج در کشورمان است. ما که با این هزار پارگی مان هنوز با جنبش منحصر بفرد آفریقای جنوبی فرسنگها فاصله داریم, آنها هم فکر می کردند پایان آپارتاید پایان تمامی مصیبتهای آفریقای جنوبی است درحالیکه اینک از انبوه مشکلاتی همچون فقر و ایدز و مهاجرت مغزها سرخورده شده اند. تمامی مصیبتهای ایران به جمهوری اسلامی ختم نمی شود, آینه ای بگیریم و نگاهی هم به خود بیاندازیم. هرکس هم حالش خوب است که فبها المراد, دیگر لازم نیست از حرفهای شادی صدر ناراحت شود. ناراحتی ندارد عزیزان من.

تبعیض منفی و تبعیض مثبت – درمورد فرق امام‌جمعه تهران و سایر مردان ایرانی-کمانگیر

چند سال پیش، و چند هزار کیلومتر دورتر، با دوستانی در مورد تبعیض مثبت Positive Discrimination حرف می زدیم. حرف یکی از ما این بود که تبعیض مثبت یک نوع تبعیض است و بنابراین نباید انجام شود. استدلال این بود که در برابر دوران طولانی تبعیض نسبت به زنان و گروه های دیگر اجتماعی حالا باید روی خط تساوی ایستاد. دوست دیگری معتقد بود که راه رسیدن به تساوی برتری دادن به خواسته های کسانی است که عقب نگه داشته شده اند. من وسط تر می ایستم و می گویم لااقل بی تفاوت نباشیم.

در چهارچوب بحثی که شادی صدر می کند، اینکه من و تو متلک نگفته ایم، اگر نگفته ایم، فضیلتی نیست. متلک نگفتن یعنی با سنگ توی سر کسی نزدن. یا بگو نقطه ی صفر. نقطه ی بالای صفر مثلا این است که اگر کسی متلک شنید و کمک خواست بروی دست مزاحم را بگیری ببری بدهی دست پلیس. پایین تر از این آدم چیزی است در حد تیر چراغ برق، که البته بهتر از مزاحم بودن است اما افتخاری ندارد.

مردانگی بامرام و دل‌نازک ما

به نظرم همان‌طور که اکثریت آلمانی‌ها یک شرمندگی تاریخی از جنگ‌های جهانی دارند – با آن که اغلب در آن‌ها هیچ مشارکتی نداشته‌اند – ما مردهای ایرانی هم می‌توانیم به صرف مرد بودن در جامعه‌ای که چنین ضدزن است شرمنده باشیم. حرف شادی صدر حرف علمی نیست و مبتنی بر فکت و واقعیت نیست. فحشی است که من مرد ایرانی باید در سکوت و با سری افکنده بخورم چون حق‌ام است – حتی اگر هیچ‌گاه به عمرم متلکی نگفته باشم. چون در هر حال من هم جزو همان باشگاه مردانگی وطنی هستم – حداقل‌اش این است که از ستم مردانه چون متوجه من نبوده هیچ نفهمیده‌ام و هیچ نگفته‌ام.
البته ما مردان ایرانی فرق‌مان با آلمانی‌ها این است که هنوز هم انحطاط و شکست سنگین اخلاقی و تاریخی‌مان را احساس نکرده‌ایم و هنوز فکر می‌کنیم ملت‌ها [زن‌ها]یی که فتح کرده‌ایم [زیر سلطه گرفته‌ایم] عاشق نژاد ژرمن [مردونگی بامرام] ما هستند. به زودی این را هم خواهیم فهمید که برلنٍ مردانگیٍ ایرانی چه ناجور در دنیای جدید ویران شده‌است و فتح هم خواهد شد.

رها

جامعه مردسالار نه تنها مردان مردسالاری دارد بلکه زنان مردسالاری هم تولید میکند. این زنان که امنیت و ارتقا و رشد خود را در سایه حفظ این نظام میبیند همانند مردان دست به هر تدبیری میزنند تا از این ریسمان آویزان بمانند. برخی دیگر از این زنان البته برای اینکه بتوانند از حمایت مردانه برخوردار باشند نقش زنی را بازی میکنند که جامعه مردانه از آنها میخواهد. هر دو گروه این زنها کسانی هستند که مدعی هستند که در جامعه مرد و زن بودن مهم نیست و انچه مهم است انسان بودن است(بدون اینکه توجه کنند که هر دختری که به دنیا می آید از روز تولد کاملا تربیت متفاوتی را برخوردار میشود و حضورش در جامعه متفاوت دیده میشود و تعبیر و تفسیر میشود و نقشهایی که برایش تعریف شده است هم منطبق با جنسی است که برای او رقم خورده است.)هر دو اینقدر ارزشهای جامعه مردسالار را در درون خود نهادینه کرده اند که فراموش کرده اند که اگر فکر میکنند برابرند برای این است که ارزشهای جامعه مردسالار را به سوال نکشیده اند.

شادی عزیز مردان نه، مردان و بسیاری از زنان-پیاده­ رو

می دانم که مثالهای بالا برای خیلی از شما حکم « خاطرات یک جوجه فمینسیت » را دارد. می دانم که همه مردان ایرانی به زنان متلک نگفته اند. همه مردان زنی انگشت نکرده اند. ولی سکوت در برابر آزار خیابانی زنان کاریست که بسیاری از مردان نود و پنج درصد«متلک نگو» و درصد بالایی از زنان کرده اند. سکوت در برابر قوانین نابرابر. سکوت در برابر حجاب اجباری. انگار نه انگار که حقوق نیمی از ساکنین کشورشان هر روز با به سر کردن روسری اجباری زایل می شود. انگار نه انگار که گشت ارشاد سر چهار راه به « آزادی » نیمی از کشور توهین می کند.

پ.ن: نگین برای گذاشتن این مطالب دیره! اینها چیزایی نیستن که بخوان دوره ای باشن! باید همیشه مطرح بشه! همیشه! همیشه!